پریاپریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

پریا خانم

گربه های شلخته

  تو خونه ی گربه ها هیچی سر جاش نیست. مثلا اگه ناخنگیر لازم باشه معلوم نیست باید تو یخچال دنبالش گشت یا تو جعبه ی داروها یا ... مثلا همین دیروز همه ی وسایل خونه با نخ به هم بسته شده بودند. اگه بابا گربه ها می خواست شلوارشو برداره میز هم باهاش بلند می شد. تلویزیون هم تکون می خورد. آخه بچه گربه شون می خواسته با کلاف نخ بازی کنه. انقدر این نخ ها رو باز کرده و به هم ریخته بود که دیگه سر و تهش معلوم نبود. فقط دور همه چیز نخ بسته شده بود.   همین ظهری دُم مامان گربه به یکی از نخ ها گیر کرد. بابا گربه هر چی سعی کرد نمی تونست دُم مامان گربه رو باز کنه. نزدیک بود دمش کنده بشه. به خاطر همین تو خونه ی گربه ها همه اش اعصاب ه...
1 خرداد 1394

من بهارم

    من بهارم من بهارم فصل باران دوست دارم دانه ها را سبز و خرم ، شاد و خندان بازی پروانه ها را دوست دارم آسمان را آفتاب مهربان را دوست دارم روی گل را رنگ گل را بوی گل را دوست دارم ماهیان را توی چشمه، توی دریا دوست دارم هر کجا را باغ و بستان، کوه و صحرا دوست دارم، دوست دارم من بهارم، من بهارم ...
1 ارديبهشت 1394

بهاره آی بهاره

بچه ها عیدتون مبارک       بهاره آی بهاره "به به "به عید نوروز  بهاریه شب و روز رسیده فصل  پیک نیک برید یه پارک نزدیک سرسره ها و تابا منتظرن بچه ها فصل بهار که می شه دیگه سرما نمیشه نه کاپی شن نه کلاه نه دستکشای راه راه با یک لباس راحت تو چمن و طبیعت توپ بازی و تاب بازی کنار جوی، آب بازی بهاره آی بهاره   به به چه کیفی داره     ...
29 اسفند 1393

جشن بزرگ چهار شنبه سوری مبارک

آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم سرخی تو از من ، زردی من از تو   جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک   ...
24 اسفند 1393

قالیشویی موش ها

                    فرش موشها کثیف شده بود. خیلی کثیف. باید حتما شسته می شد. موشها می خواستند خودشان آن را در حیاط خانه شان بشویند. اما وسایل لازم را نداشتند. آنها مجبور بودند وسایلشان را از لابلای وسایل توی انبار آدمها پیدا کنند. موشها دنبال چیزی می گشتند که از آن به عنوان فرچه استفاده کنند. آنها گشتند و گشتند تا بالاخره یک مسواک کهنه پیدا کردند. موشها خوشحال شدند چون مسواک مثل یک فرچه ی دسته دار است. البته دسته ی آن کمی بلند است ولی عیبی ندارد. قالیشویی پارو هم می خواهد. حالا موشها باید یک پارو پیدا می کردند. آنها یک کارد آشپز خانه پیدا کردند. ام...
1 اسفند 1393

تمیزی چه خوبه

                            یك روز كلاغ كوچولو روی شاخه‌ی درختی نشسته بود كه یك‌دفعه دید كلاغ خال‌خالی ناراحت روی شاخه‌ی یك درخت دیگر نشسته است. كلاغ كوچولو پر زد و رفت پهلویش و پرسید: «چی شده خال‌خالی جون؟ چرا این‌قدر ناراحتی؟» خال‌خالی با ناراحتی سرش را تكان داد و گفت:« آخه دوست خوبم، من یادم رفته به مامانم بگم منو ببره سلمونی كلاغ‌ها و پرهامو مرتب و كوتاه كنه. مامانم چندبار گفت: خال‌خالی، بیا پنجه‌هاتو تمیز كنم، اما من‌كه داشتم پروانه‌ها را تما...
1 بهمن 1393

سلام سلام زمستون

​ ​ سلام سلام زمستون ​ ​ نداری برف و بارون؟ ​ ​ ​ ​ ​ به جای برف و بارون ​ ​ ​ ​ ​ سرما داری برامون؟ ​ ​ ​ ​ ​ کاشکی که آسمونو ​ ​ ​ ​ ​ ابری کنی بباره ​ ​ ​ ​ ​ برف سفید و زیبا ​ ​ ​ ​ روی زمین بذاره ​ ​ ​ ​ ​ ...
1 دی 1393

قصه ی زیبای ماشین مورچه‌ها خراب شده

    یه ملخ مرده نزدیک در حیاط روی زمین افتاده بود و مورچه ها دورش جمع شده بودن. مورچه ها داشتن سعی می کردن ملخ رو با خودشون ببرن. نی نی از عقب حیاط به ملخ نگاه می کرد اما تنهایی جلو نمی رفت. دوست داشت ملخ رو به همه نشون بده . نی نی بلد نبود حرف بزنه به خاطر همین شروع کرد به سر و صدا کردن و هی می گفت: این... این ... مامان اومد پیش نی نی و گفت چی شده عزیزم .نی نی به سمت ملخ که زیر در حیاط بود اشاره می کرد و می گفت: این ...این... مامان ملخ رو نمی دید .فکر می کرد نی نی در رو نشون می ده . مامان گفت :در چی شده ؟ درحیاط چی شده ؟ نی نی از دست مامان خسته شد. از پیش مامان رفت پیش بابا و دست بابا رو گرفت. ب...
1 آذر 1393

دختر کربلا

    یک لحظه ببند چشم خود را تا قصه ای آشنا ببینی پایان قشنگ کربلا را از دختر کربلا ببینی   پس خوب ببین که دختر آنجاست بالای سر پدر نشسته از لرزش شانه هاش پیداست بغضی که به حنجرش شکسته   گقتی که چقدر کوچک است او افتاده به خاک از غم و درد ای کاش کسی می آمد او را از روی زمین بلند می کرد   حالا تو ببین ادامه اش را پایان قشنگ قصه اینجاست او نیز ادامه حسین است دیدی که خودش چگونه برخاست   برخاست به جنگ دشمنان رفت این بار خودش بدون بابا برخاست به دیگران بگوید فریاد...
1 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پریا خانم می باشد